برای تو از عاشورا گفتن سخت است اما تعریف تک تک داستانهای عاشورا سخت تر است.
امشب به مراسم عزاداری رفته بودیم که منسوب به حضرت علی اکبر است، کسی که شبیهترین فرد به پیامبر بود، هم رفتارش هم گفتارش شبیه پیامبر بود.
همین پسرداییات را دیدهای، حرف که میزند، راه که میرود ما یاد آقاجانت میافتیم، گاهی اوقات دور هم که هستیم، میگوییم حرف بزن تا صدای آقاجان برایمان زنده شود.
خودت هم چندباری به من گفتی که وقتی چشمانت بسته بود و او صدایت کرده بود، فکر کرده بودی آقاجان است.
علیاکبر علیه السلام هم اینقدر و صدالبته بیشتر شبیه پیامبرصل الله علیه و آله بود.
میگویند وقتی به میدان رفت، آنهایی که پیامبر را دیده بودند فکر کردند پیامبر آمده، خواستند جنگ نکنند، اما فرماندههایشان نگذاشتند!
امام حسین علیه السلام هم ایشان را بسیار دوست داشت. علی اکبر اما باید به جنگ میرفت، باید از دین خدا دفاع میکرد.
آرزو تاب گفتن لحظه لحظهی ماجرا را ندارم
امشب را بر مادرت ببخش ...