دخترم

برای دخترم آرزو

دخترم

برای دخترم آرزو

دو استقامت

آرزوی جان، این مسابقات که برنده بشوی یا نشوی مهم نیست، باید از این‌ها درس بگیری.

دوست دارم دختر دانایی باشی که از لحظه لحظه‌ی عمرت درس بگیری.

عزیزکم، هر بازی‌ای که انجام می‌دهی، حواست که باشد، متوجه می‌شوی که یک درس در آن وجود دارد و برایت مفید است.

مثلا همین مسابقه دو استقامت را دقت کن. کسی نمی‌دانست که خط پایان کجاست و باید می‌دویدید، خیلی‌ از رقیب‌هایت وسط‌های مسابقه کلا انصراف دادند و خیلی‌ها هم مثل تو،‌ نَفَست را تنظیم نکردی و حواست نبود،‌ کم آوردید و نتوانستی برنده شوید.

در زندگی‌ هم اگر حواست نباشد و هدفت از زندگی را تنظیم نکنی، نیمه‌هایش کم می‌آوری و یا ممکن است به خط پایان نرسیده نَفَست تمام شود و ببازی!

مثل ضحاک بن قیس مشرقی که تا آخرین لحظه و در روز عاشورا با امام حسین «علیه‌السلام» بود و آخرش فکر کرد که جنگ دارد تمام می‌شود و امام شکست می‌خورد، فرار کرد!

البته او دو اشتباه کرد، یکی اینکه نَفَسش را تنظیم نکرد، باید با خودش به نتیجه می‌رسید که چرا همراه امام آمده است تا میانه‌های راه کم نیاورد و دوم اینکه اشتباه فهمید. فکر کرد جنگ تمام می‌شود و امام شکست می‌خورد، در حالیکه از اول هم امام فرموده بود که شکست ظاهری خواهیم خورد!

نگاه کن دخترم، الان چه کسی معروف است و همه دوستشان دارند، علی اکبر علیه السلام، قاسم علیه السلام یا ضحاک بن قیس؟

ضحاک باخت!

دخترم در این ماه زیاد دعا کن که ایمانمان را نبازیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
اشک روان بر امیر کاروان جمعه 30 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:30 ق.ظ http://husayn.blogfa.com




« اِنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارهً فی قُلُوبِ المُومِنینَ لا تَبرَدُ أَبَداً »
برای شهادت حسین حرارتی در دلهای مومنان هست که این حرارت هرگز به سردی نمی گراید. و ما امروز پس از گذشت چهارده قرن این حرارت را در دلهای خود احساس می کنیم .الحمد الله علی اوّل النّعم.


خدا دختر قشنگتونو حفظ کنه. و همیشه سایه ی پدر مادرش بالای سرش باشند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد