دخترم

برای دخترم آرزو

دخترم

برای دخترم آرزو

دعای فرج

آرزوی من! امروز وقتی در بین مهمان ها دعای فرج را درست خواندی بعد هم دستهای کوچکت را به صورتت کشیدی انگار همه ی دنیا را به من داده اند

اما ناراحت شدم که چرا برایت معنای دعای فرج را نگفته ام که موقع خواندن معنایش را هم با صدای زیبایت بگویی


همیشه از اینکه چطور برایت امام زمان را تعریف کنم نگران بودم و حالا هم نمیدانم چطور باید برایت تعریف کنم

همین حد می گویم همان حدی که موقع حفظ کردن دعا برایت گفتم

وقتی تو میخواهی در مهمانی بزرگی شرکت کنی چشمت به من و بابایت است که چه می کنیم

همه ی ما هم باید چشمانمان به امام زمانمان باشد که چه کاری را انجام دهیم و چه کاری را انجام ندهیم

اقایی که مهربان است و ما برای اینکه بیاید و همه ببینندش دعا میکنیم

دختر گلم به داشتنت افتخار میکنم.

رمضان خدا

دخترم در ماه عزیزی هستیم

اینکه می بینی مامان ناهار نمیخوره و تو مجبوری با امیرعباس دونفری ناهار بخورید برای همینه

ما مهمان خدا هستیم

خدا در این ماه به ما گفته که صبح تا غروب چیزی نخوریم

بعد از اذان مغرب بخوریم


کیف اینطور مواقع رو بزرگتر که شدی می فهمی اما الان انگار که بابات قول رفتن به پارکو داده باشه چقدر ذوق می کنی اینطوری هم خدا به ما گفته می فرستتمون پارک

پارک خدا اسمش بهشته


تو خیلی کوچیکی و در این گرما طاقت روزه گرفتن نداری حتا کله  گنجشکی!

همین که از من و بابایی نخواهی که با تو سر سفره بشینیم خیلیه


آرزو این روزها خدا خیلی بیشتر از بقیه روزها به دست های دعای مردم نگاه میکنه

برای آقاجونت دعا کن عزیزم

سلام اول

آرزو، دختر زیبایم

آرزوی من

سلام


اینجا برایت می‌نویسم، شاید روزی مجال صحبت در دنیای حقیقی برایمان فراهم نشود و آن وقت است که تو می‌آیی اینجا و می‌بینی مادرت چه حرف‌هایی برایت داشته که زمان زدنش نرسیده  و نگفته بود.