دخترم

برای دخترم آرزو

دخترم

برای دخترم آرزو

سرفرازی اسلام

عزیزم، آرزو!

این اشک‌ها با اشک‌های عادی فرق دارد. غمگین نباش و فکر نکن که من و پدرت از کارهای شما یا از ملالت زندگی گریه می‌کنیم. دخترم جنس و ارزش این اشک‌ها با اشک‌هایی که به خاطر سختی زندگی می ریزیم فرق دارد.

در این مجالس روضه که می‌رویم، گریه که می‌کنیم به مصیبت امام علیه السلام و یارانش هرچند که گفته اند ثواب دارد اما اشک برای خودمان است تا نکند حواسمان نباشد، مظلوم را بشناسیم و از او دفاع نکنیم.

ظالمی ظلمی بکند و ما نخواهیم که مقابلش بایستیم.

دلبرکم دیدی در فلسطین صهیونیست ها چه کارهایی می کنند، با تفنگ و تانک به جان مردم افتاده اند و مردم هم مقابلشان می‌ایستند.

سالها بود که نمی‌ایستادند، تا درس قیام امام حسین علیه السلام برایشان واضح شد، ظلم بود و اینها باید مقابلش می‌ایستادند، چندسال است که ایستاده اند و انشالله پیروز می‌شوند.

عزیزم در این شب‌ها‌، برای سرافرازی اسلام و مسلمین دعا کن.


نام گذاری دهه اول محرم

بارها برایت از امام حسین علیه‌السلام گفته ام. اما این ماه محرم دوست دارم داستانشان را برایت بازتر کنم. این روزها که میرویم مجالس عزا، می‌خواهم بدانی برای چه کسانی اشک می‌ریزی.

دخترم. ما که پیروان امام علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد، امام محمدباقر، امام جعفر صادق، امام موسی کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام حسن عسگری و امام زمان (علیهم السلام) هستیم را شیعه می‌گویند.

و روزهای ماه محرم الحرام برایمان غم بار است، روزهایی است که خون امام حسین علیه السلام و 72یار باوفایش را به روی زمین ریختند اما این روزها هر کدام یک نام خاص دارد.

ادامه مطلب ...

خیمه عزا

زیبارویم، نمی‌دانی وقتی به این خیمه‌های عزاداری که برپا می‌شوند نگاه می‌کنی و از من می‌خواهی برایت پیراهن مشکی بخرم تا در مراسم‌ها با آن پیراهن شرکت کنی، چقدر خوش‌حال می‌شوم.

امیرعباس هم هر سال نزدیک محرم با دوستانش جمع می‌شوند و هیات می زنند، خوش‌حالتر می‌شوم.

عزیزم، محرم الحرام نزدیک شده است و همه در تکاپوی برپایی عزاداری هستند.

من هم دوست دارم امسال برایت داستانی بگویم که تو بیشتر با شهدای کربلا آشنا شوی.

هر شب یک داستان


برگرد

دلبرکم برای از تو نوشتن بهانه لازم نیست! دل مادر برایت تنگ شده بود این چندروز که دوست داشتی با دخترخاله ات باشی و به خانه آنها رفته بودی.

می‌دانم بزرگ شدی و دوست داری مستقل باشی اما هنوز برای دورشدن از مادرت زود است، زودتر به خانه برگرد.

اینجا حتی امیرعباس هم بهانه تو را می‌گیرد،‌ آرزوی من.

آشتی

آشتیدخترم، دخترخاله ات اگر هم با تو دعوایش شد، قهرنکن. آشتی کن! نگذار بینتان کینه شکل بگیرد، بگویی دوستش ندارم، نمی‌خواهم دیگر بازی کنی، یاد بگیر که هیچوقت سعی نکنی کسی را دوست نداشته باشی!

یکبار تو آشتی کن، برایش مهربان باش، یکبار هم یاد بده که او با تو مهربان باشد و آشتی کند، اما نگذار بینتان قهر مداوم شود.

دوست نداشتنت را به چیزهایی بگیر که خدا دوست ندارد، به شیطان، به دشمنان امام زمانت، به همه ی دشمنان خدا!